اجازه بدهید مفهوم ارزشها را در زندگی طبیعی و زندگی شغلی، در غالب داستانی واقعی شرح دهم:
نه برای لقمهای نان:

بزرگ مرد ژاپنی آقای کونوسوکه ماتسوشیتا
بنیانگذار شرکت پاناسونیک [۴] و ناسیونال، آقای کونوسوکه ماتسوشیتا[۱] که از او بهعنوان نجاتبخش اقتصاد ژاپن از خاکسترهای جنگ جهانی دوم یاد میشود، در کتاب نه برای لقمهای نان، [۳]. مسیر حرکت خود را از پایینترین سطح هرم مازلو [۵] تا مرحلۀ خودشکوفایی و تعالی به تصویر کشیده است. وی در سال ۱۸۹۴ در روستای واکایاما متولد شد. او کوچکترین و هشتمین عضو خانواده بود. پدرش زمیندار و شالیکار بود؛ ولی چند سال پس از جنگ ژاپن با چین، ژاپن دچار رکود اقتصادی شد و سرمایۀ پدرش از دست رفت. به همین علت، در ۹سالگی مدرسه را رها کرد و در شهر اوزاکا بهعنوان کارگر ساخت اجاق زغالی مشغول به کار شد.
در سال ۱۹۰۶ پدرش را از دست داد. در ۱۳سالگی در یک فروشگاه دوچرخه مشغول کار شد و بهواسطۀ تولید لامپ و دینام دوچرخه، با صنعت برق آشنا شد و عشق صنعت برق و توسعۀ فناوری الکترونیک در او جوانه زد. در ۱۵سالگی بهعنوان کارآموز وارد شرکت برق اوزاکا شد و بازار بکر وسایل الکتریکی را کشف کرد. وی برای کمک به اقتصاد خانواده، بهسختی کار میکرد. همچنین تحصیل خود را ادامه داد و دانشش را در زمینۀ برق و الکترونیک از طریق گذراندن دورههای شبانه تکمیل کرد. در ۲۲سالگی بهعنوان فردی برجسته و پرتلاش، توجه مدیران شرکت را جلب کرد.
بر اثر بیماری، مدتی خانهنشین شد و طی این مدت، طرح سرپیچ جدید لامپ را به شرکت ارائه داد؛ ولی مدیران شرکت طرحش را رد کردند. به همین دلیل، مصمم شد از شرکت استعفا دهد و خودش برای تولید آن اقدام کند. او زیر بار قرض رفت و همهچیز را به گرو گذاشت تا برای اجراییکردن طرحش اقدام کند. با همراهی همسرش آپارتمان دواتاقهاش را به کارگاه تولیدی و دفتر کارش تبدیل کرد؛ ولی تولید، آنطور انتظار داشت، پیش نرفت. بارها تا آستانۀ ورشکستگی پیش رفت، تا اینکه یک سفارش بهنحو غیرمنتظرهای به او پیشنهاد شد و به دادش رسید: تولید صفحههای عایق برای بادبزنهای برقی.
یک سال بعد موفق شد شرکت صنایع برقی ماتسوشیتا را با کمک همسر و برادر همسرش تأسیس کند و بهسرعت آن را گسترش دهد. قیمت مناسب و کیفیت محصولات، سود سرشاری را عاید وی کرد. او که در دوران کودکی از درس و تحصیل بازمانده بود، سعی کرد بستری برای تحصیل و کارآموزی نوجوانان و جوانان در محیط کارخانه فراهم کند. نگرش او به کسبوکار و ارزشآفرینی جالب است. بهاعتقاد او، احساس مسئولیت دربارۀ مردم و جامعه، هستۀ تجارت سالم است. وی در سال ۱۹۳۲ مأموریت شرکتش را چنین اعلام کرد:
«مأموریت کارخانهدار آن است که بر فقر پیروز شود و جامعه را از تهیدستی رهایی ببخشد و ایجاد ثروت کند. تجارت و تولید تنها به این معنا نیست که فروشگاهها و انبارهای یک سازمان غنی شود؛ بلکه باید تمام جامعه ثروتمند شود. جامعه برای افزایش ثروت، به صنعتی پویا و پرتحرک و تجارتی شاداب نیاز دارد… مأموریت ماتسوشیتا الکترونیک تولید تعداد بیشمار از محصولاتی است که بهوسیلۀ آن، صلح و آرامش را در سرتاسر کرۀ خاکی ایجاد کند.»
جالب است بدانید که مأموریت ۲۵۰سالۀ شرکت او «ریشهکنکردن فقر در جهان» است!
او در کتابش مینویسد: «اگر کارمندان به این درک برسند که فقط برای لقمهای نان کار نکنند، انگیزه پیدا میکنند تا برای دستیابی به اهداف همگانی شرکت با هم همکاری کنند. آنها بهعنوان انسان، تاجر و شهروند رشد میکنند و تربیت میشوند.»
گر گلوگیر نمیشد غم نان مردم را همه روی زمین یک لب خندان میبود (صائب تبریزی)
ماتسوشیتا فقط به اعلام بیانیۀ مأموریت شرکتش اکتفا نکرد؛ بلکه در عمل کوشید تا انگیزۀ لازم برای تحقق ارزشهای بنیادینش را در کارکنانش ایجاد و تقویت کند و این بینش را بهصورت جزئی از منش و فرهنگ شرکت قرار دهد. او خواهان پدیدآمدن صفات و روحیات برجستهای در تمامی مدیران و کارکنانش شد که بهعنوان اصول ارزشی شرکتش شناخته شد:
۱. خدمترسانی؛

دفتر مرکزی پاناسونیک، اوساکا، ژاپن
۲. همکاری و تعاون؛
۳. تلاشگرایی و پیشرفت؛
۴. ادب؛
۵. تواضع؛
۶. سازش با قوانین طبیعی؛
۷. سپاس وقدردانی.
این ارزشهای هفتگانه شعار روزانۀ هزاران کارگر و کارمند در کار و زندگی روزمرهشان شد. اندیشههای او بهعنوان فردی موفق، در ژاپن مطرح شد و نظراتش در قالب مقالات بهصورت هفتگی در روزنامههای ژاپن منتشر میشد.
بهاعتقاد او، اگر مدیران ارشد سازمان بخواهند در کارکنانشان نفوذ عمیقی داشته باشند، باید خود را به بینشهایی محکم و ثابت دربارۀ جامعه و کسبوکار و زندگی مجهز کنند. ماتسوشیتا معتقد است: «هر شرکتی باید غیر از سوددهی، اهداف کاملاً روشنی داشته باشد تا وجودش توجیهپذیر باشد.» از نظر وی، این اهداف بهمنزلۀ نوعی رسالت وظیفه است، نوعی مأموریت غیرمذهبی برای دنیا!
در زمان جنگ جهانی دوم در حدود سال ۱۹۴۵، او ۲۳ کارخانهاش را از دست داد و بسیاری از کارکنانش در بمبارانهای هوایی کشته شدند. پس از قبول شکست توسط ژاپن، نیروهای متفقین ضربۀ سنگینی به اقتصاد ژاپن وارد ساختند. بسیاری از شرکتهای بزرگ آن کشور، ورشکست شدند و داراییهایشان مسدود شد.
او از رهبری شرکتهایش کنار گذاشته شد؛ ولی با جمعآوری تقاضای صدهاهزار نفر از کارکنانش، مجدداً به کار بازگشت و با اعتبار مثبتی که در جامعۀ ژاپن ایجاد کرده بود، با قدرت بیشتری از خاکستر جنگ ژاپن به پا خاست. بهتدریج محصولات و کارخانههای وی از هم تفکیک شدند و شرکتهای مختلفی از قبیل ناسیونال، پاناسونیک، کوک دو الکتریک، پیاچپی و… نام گرفتند.

ماتسوشیتا همراه با برخی از محصولات شرکتهایش(ارزش آفرینی)
ثبت اختراعات و تولیدات مختلف، از سرپیچ برق و رابط الکتریکی و دینام دوچرخه گرفته تا رادیو، تلویزیون، ویدئو، لباسشویی، استریو، بلندگو و تجهیزات دیجیتالی دیگر، موجب شد در دهۀ ۱۹۶۰، ماتسوشیتا لقب «مرد صنعتی دنیا» را از آنِ خود کند.
وی همچنین با ایجاد چند کارخانۀ بینالمللی، جذب بیش از یکمیلیون کارمند و کارگر، ثبت هزاران اختراع و تولید محصولاتی باکیفیت و ارزانقیمت، بیشترین فروش ناخالص دنیا را در سال ۱۹۸۳ به دست آورد و سیونهمین شرکت بزرگ صنعتی جهان شد.
ماتسوشیتا برای پاسخ به این اندیشه که بشر چگونه میتواند خود را از جنگ و رنج و درد آزاد کند و جامعهای پر از آرامش و شادی بسازد، در سال ۱۹۴۶ مؤسسۀ پیاچپی را تأسیس کرد که معنای آن «آرامش و شادی از مسیر رونق» است. هدف این مؤسسه دستیافتن به اجتماعی است که از جهت معنوی و مادی ثروتمند و مرفه باشد.
همچنین در سال ۱۹۸۰ دانشکدۀ دولت و مدیریت ماتسوشیتا را تأسیس و افتتاح کرد تا در راه پیشرفت و توسعه در ژاپن و کل دنیا، به مطالعه و ترویج علم بپردازد.
در سال ۱۹۸۹ موزۀ علوم و فناوری را در ژاپن تأسیس کرد. همان سال و در ۹۴سالگی دیده از جهان فروبست.
او ثروت، پیشرفت، توسعه و آرامش را نهفقط برای خود، والدین، کارکنان و جامعهاش، بلکه برای کل بشر خواستار بود.

کتابخانه پیشرفته در موسسه PHP ماتسوشیتا
او یافتهها و تجارب خود را در مقالهها و کتابهای مختلف با همۀ دنیا در میان گذاشت و از هیچ کوششی برای کمک به جامعۀ جهانی و بازکردن راه صلح و بازگرداندن آرامش به جهانیان دریغ نورزید تا اثبات کند خودشکوفایی و تعالی و تبلور افکار انسان حدو مرزی ندارد.
وی سطوح هرم مازلو [۵] را در ۴۰ سال اول زندگیاش طی کرد و ۵۴ سال دیگر زندگیاش را به خودشکوفایی جامعه و کشورش و کل دنیا پرداخت. او تلاش کرد تا با اختراعات و محصولات شرکتهای خود، دنیا را بهجای بهتری برای زیستن تبدیل کند. ماتسوشیتا که مأموریت شرکتش را ریشهکنکردن فقر و ساخت محصولات خلاقانه برای برقراری صلح و آرامش و آسایش در دنیا تعریف کرده بود،
تمام توان خود را برای تحقق هدفش به کار گرفت و حتی در سالهای پایانی حیاتش، دست از تلاش برنداشت. در صورت تحقق هدف او، بسیاری از انسانها از دو سطح زیستی و ایمنی مازلو فراتر میروند و میتوانند با دغدغۀ کمتری بهسوی رأس هرم مازلو گام بردارند.
مفهوم ایکیگای:
اما ماتسوشیتا مأموریت خود و شرکتش را بر پایۀ چه اصولی تبیین کرد؟ چه عاملی باعث شد که حتی در ۹۴سالگی نیز از تحقق ارزشها و آرمانهایش دست برندارد؟ برای یافتن پاسخ این سؤال لازم است بار دیگر اصول و ارزشهای هفتگانۀ وی را مرور کنیم.

دانشکدۀ دولت و مدیریت ماتسوشیتا
شش ارزش حول ارزشهای انسانی و بشردوستانهای چون خدمترسانی، همکاری، فروتنی، حرکت و تلاش، شکرگزاری و یک ارزش دیگر در خصوص همراستایی و سازش با قوانین طبیعی است. این ارزشها برگرفته از فلسفهای ژاپنی و قائلبودن به اصول و قوانین طبیعت است.
در فرهنگ ژاپن، هر فرد یک «ایکیگای»[۲] دارد. ایکیگای دلیلی است که انسان برای آن پا به جهان هستی گذاشته است.
«ایکیگای» ترکیب دو واژۀ ژاپنی است: واژۀ «ایکی» بهمعنای زندگی و واژۀ «گای» بهمعنای ثمر و ارزش است. ترکیب این دو واژه یعنی زندگی و چیزی که به زندگی ارزش زندگیکردن میدهد.
ایکیگای از همپوشانی چهار عنصر به دست میآید:

مفهوم ارزش با فلسفه ژاپنی ایکیگای
۱. ارزشها، علایق؛ ۲. مهارتها و توانمندیهای فرد؛ ۳. نیاز دیگران؛ ۴. کسب درآمد از آن. بهاعتقاد مردم ژاپن، انسانها با یافتن ایکیگای خود و در راستای تحقق آن، به آرامش میرسند و زندگیشان بر مبنای آن، دوباره شکل میگیرد.
تحقق ایکیگای یک هدف نیست؛ بلکه یک مسیر است. ماتسوشیتا با بهرهگیری از قوانین طبیعت، ایکیگای خود را یافته و وجودش را وقف آن کرده بود؛ برای همین، اگر عمر ماتسوشیتا دویست سال هم میبود، همین مسیر را با شتاب بیشتری میپیمود.
موجیم و وصل ما از خود بریدن است ساحل بهانهایست، رفتن رسیدن است
بدین سان پسر کشاورزی که ۹ سال داشت و فقط برای دریافت لقمهای نان و کمک به معیشت خانواده (کسب درآمد) تحصیلش را رها کرد و پا از محیط امن خانهاش بیرون نهاد، با ایجاد سیستم ارزشی برای شرکتش و همراستایی و سازش با قوانین طبیعی و با تکیه بر نیروی سختکوشی برای تحقق آنها، سطوح پنجگانۀ هرم مازلو را با سرعت و یکی پس از دیگری طی کرد و هم خود به شکوفایی رسید و هم با تمام وجودش خواستار جامعهای شکوهمند شد.
نتیجه گیری:
باید ارزشهای خود را دریابیم. ما لایق انجام کاری در شأن ارزشهایمان هستیم و انجام هر کاری زیبندهمان نیست. به این فکر کنید که چگونه می خواهید دنیا را برای خود، خانواده و جامعه تان جای بهتری برای زندگی کنید؟ تاثیر شما بر این جهان چیست؟ برپایه ایکیگای چگونه می خواهید ارزشها و ماموریت خود را در زندگی دریابید، ارزش آفرینی کنید و موجبات آسایش انسانهای دیگر و حتی حیوانات و گیاهان را فراهم آورید؟ مگر خداوند شما را جانشین خودش در این گیتی قرار نداده است؟ چگونه جانشینی هستید؟
تو را ملک و عزت از آن داد گیتی که آسایش خلق بر خود کنی فرض
وگرنه در این ملک کاری نداری و الله له ملک السماوات و الارض

کتاب نه برای لقمه ای نان – کونسکه ماتسوشیتا
میخواهیم ارزشها و سیستم ارزشیمان را بر چه پایهای بنا کنیم و چگونه مأموریت فردیمان را دریابیم؟ نحوۀ تعیین ارزشها و علایق و استعدادهای فردی و چگونگی بهکارگرفتن و کسب درآمد از آنها، موضوع مهمی است که به تشریح و تعمق نیاز دارد.
سایت خودشناسی و توسعه فردی/کارآفرینی و توسعه کسب وکار
اگر به شناسایی ارزشهای فردی و ایجاد سیستم ارزشی تان علاقه مند هستید در مقاله بعد “ارزشهای بنیادینتان را شناسایی کنید” مبنای مناسبی برای تبیین نظام ارزشی در اختیار قرار میدهد.
درصورت علاقه به این مطلب لطفاً سایر مقالات مرتبط با تصمیم گیری و ارزشها را نیز مطالعه فرمایید:
سیستم ارزشی فرد (نقش ارزشها در توسعه فردی)
آشنایی با مدل ذهنی- بهبود منطق تصمیمگیری برپایه مدل ذهنی
منابع:
[۱]. Konosuke Matsushita (1894-1989): کونوسوکه ماتسوشیتا در ۲۷ نوامبر ۱۸۹۴ در استان واکایاما به دنیا آمد. پدر او یک زمیندار ثروتمند در دهکده کشاورزی واسا (بخشی از شهر واکایاما کنونی) و یکی از ثروتمندترین مردان محله خود بود.
[۲]. انگلیسی: Ikigai، ژاپنی: 生き甲斐.
[۳] . کتاب نه برای لقمهای نان،آداب دادو ستد و اخلاق مدیریت را که براساس آزموده های تجربی ماتسوشیتا بوده است را از زبان خود وی بیان میکند. این کتاب شامل دو بخش اساسی است که یک بخش آن به اینکه چگونه میتوان کارمندان را که پر ارزش ترین دارایی یک شرکت هستند را آموزش داد و از آنها بهترین استفاده را برد، میپردازد و بخش دوم مربوط به امور تصمیم گیری در مدیریت میشود .
[۴] شرکت پاناسونیک: پاناسونیک هُلدینگز کورپوریشن (به ژاپنی: パナソニックホールディングス株式会社) با نام پیشین صنایع الکتریک ماتسوشیتا شرکت صنایع الکترونیکی چندملیتی ژاپنی است، که دفتر مرکزی آن در کادوما واقع در اوساکا قرار دارد.
این شرکت در زمینه طراحی، ساخت و توسعهٔ فناوری انواع لوازم الکترونیکی مصرفی، باتریهای قابلشارژ، سامانههای اویونیک، سامانههای خودرو و سامانههای صنعتی همچنین در زمینه توسعه هوش مصنوعی و ارائه خدمات اینترنت اشیا فعالیت میکند. پاناسونیک در سال ۱۹۱۸ توسط کونوسوکه ماتسوشیتا تحت نام ماتسوشیتا تأسیس شد و امروزه بهعنوان غولهای صنعت الکترونیک جهان شناخته میشوند.
[۵] سلسلهمراتب نیازها (هرم مازلو): در سال ۱۹۴۳ جامعهشناسی بهنام آبراهام مازلو مقالهای بهنام «نظریهای دربارۀ انگیزۀ انسان» منتشر کرد و بعدها در کتاب انگیزش وشخصیت به تشریح نظریۀ خود همت گماشت. وی نیازهای انسان را در طول زندگیاش به پنج سطح (طبقه) دستهبندی کرد. ولی بعدها نظریۀ وی تکامل یافت و به نظریۀ سلسلهمراتب نیازها یا هرم مازلو شهرت یافت. طی کردن عمودی (و نه افقی) هرم مارلو تاثیر بسزایی در شناسایی سیستم ارزشهای فردی و رشد و تعالی انسان و جامعه دارد. جهت اطلاعات بیشتر مقاله سیستم ارزشی فرد (نقش ارزشها در توسعه فردی) را مطالعه فرمایید.
1 دیدگاه
پینگ کردن: قانون2: نظریه حرکت جوهری - قوانین معنوی موفقیت در کسب و کار - اندیشکاران