امروزه انتخاب شغل دغدغه بسیاری از جوانان می باشد. در این مقاله می خواهیم بررسی کنیم که چه عواملی در انتخاب شغل تاثیرگذار است و یک مشاور شغلی یا شخصی که به دنبال شغل میگردد چه دیدگاه و دانشی باید داشته باشد تا بتواند در تصمیم گیری برای انتخاب شغل موثر باشد. در این مقاله باهم ۴ عنصر بسیارتاثیرگذار در انتخاب شغل را مرور می کنیم:
بعضیها استدلال میکنند شغل هایی که جوانان انتخاب میکنند، به میزان زیادی توسط وضع موجود جامعه تعیین میشود. فرهنگ، سنت و باورهای جامعه، ساختار انگیزشی و ارزشی موجود در جامعه را منعکس میکنند و موجب ایجاد چارچوبهای ذهنی و محدودیتهای تصمیمگیری برای جوانان و سایر افراد جامعه می شود و برآینده شغلی جوانان تاثیرگذار است. افق دید عده ای دیگر، نه در گذشته، بلکه در آینده سیر می کند و معتقدند با گسترش روز افزون تکنولوژی همچون کامپیوتر و اینترنت، هوش مصنوعی، رمز ارزها، شبکه های اجتماعی و… مرزهای جدید و بکری ایجادشده و مشاغل نوظهوری در عرصه بین المللی پا به عرصه وجود گذاشته اند. لذا راههای بیشماری پیش روی جوانان گسترده شده است و مشکل نه در محدودیتهای انتنخاب شغل بلکه در فراوانی مشاغل است.
بر پایه دیدگاههای فوق ۴ عنصر تاثیرگذار در انتخاب شغل به شرح زیر می باشد:
- دیدگاه جامعه و مدل ذهنی جمعی در خصوص شغل
- نقش والدین در خصوص تحصیل و شغل فرزندان
- منابع اطلاعاتی برای انتخاب شغل
- ویژگیهای فردی
در ادامه به تشریح عناصر تصمیم گیری در انتخاب شغل می پردازیم:
دیدگاه جامعه و مدل ذهنی جمعی در خصوص شغل
در مقاله “بهبود منطق تصمیمگیری برپایه مدل ذهنی” توضیح دادیم که علاوه بر مدل ذهنی فردی بُعد مهم دیگری که خواسته یا ناخواسته، تصمیمات ما را تحتالشعاع قرار میدهد، مدل ذهنی جمعی است. این بُعد شامل ارزشها، باورها، هنجارها و تابوهایی است که عموماً برگرفته از فرهنگ، مذهب، انتقال بیننسلی دانش و محیط بیرونی است و میتوان آن را برگرفته از مدل ذهنی غالب جامعه یا مدل ذهنی جمعی (مشترک)[۸] دانست.
داگلاس نورث[۱] برندۀ جایزۀ نوبل اقتصادی سال ۱۹۹۳ می گوید:[۲] افراد تصمیماتشان را بر مبنای مدلهای ذهنی خود که برگرفته از فرهنگ و تجربۀ فردیشان است، میگیرند. مثلاً اگر جامعه به دزدی بیشتر از فعالیتهای مولد پاداش دهد، جامعه بهسمت دزدِ بهتر بودن خواهد رفت و دزدی ملاک ارزش خواهد بود.
در برخی از جوامع، به کار و شغل بهچشم درآمد نگاه میکنند و برخی دیگر بهچشم اصالت. در برخی جوامع میخواهند بدون کار و تلاش پول دربیاورند و هدفشان کسب ثروت است. برخی هدف از کار را نه کسب درآمد، که منشأ اثر بودن میدانند و اینکه چقدر دنیا به جای بهتری برای زندگی تبدیل میشود. برخی از جوامع کار را بهچشم ابزاری برای رقابت یا کسب شهرت و مقام مینگرند و برخی به کار به چشم بستری برای تعاملات اجتماعی نگاه میکنند. در هر صورت، مدل ذهنی جمعی، کل فرآیند تصمیمگیری ما را تحتالشعاع قرار میدهد.
مدل ذهنی جمعی، مدلی است که از اشتراک مدلهای ذهنی افراد آن جامعه تشکیل میشود و اعضای جامعه آن را به اشتراک میگذارند. مدلهای ذهنی جمعی، ساختار انگیزشی و ارزشی موجود در جامعه را منعکس میکنند. بخش زیادی از مدل ذهنی ما را جامعه، والدین، ملیت و فرهنگ برایمان انتخاب کردهاند و ما آگاهانه یا ناآگاهانه آن را پذیرفتهایم. در ابعاد کوچکتر شرکت ، خانواده یا محیطی که فرد در آن مشغول فعالیت است برای فرد حکم مدل ذهنی جمعی را دارد.
انطباق تصمیم ما با ارزشها و هنجارها و باورهای جامعه ( خانواده و…)، نهتنها از مقاومت دیگران در برابر تصمیم میکاهد، بلکه موجب حمایت دیگران از تصمیم خواهد شد؛ چراکه منافع آنها نیز تأمین میشود یا دستکم منطبق با هنجارها و ارزشهای جامعه است.
برعکس، زمانی که تصمیم میگیریم عمل یا فعالیتی مغایر یا برخلاف هنجارهای جامعه ( شهر،شرکت،خانواده و…) انجام دهیم، با مقاومت و تنش زیادی از سوی جامعه مواجه خواهیم شد؛ لذا قبل از هرگونه اقدامی، باید مطابقت اقدام با ساختار انگیزشی و ارزشی موجود در جامعه را محک بزنیم. مدل ذهنی جمعی بهشدت مدل ذهنی ما را تحتتأثیر قرار میدهد. در گستردهترین سطح، فرهنگ ما، مجموعه پیچیدهای از انتظارات اجتماعی را منتقل میسازد.
نکتۀ مهم این است که بر اساس درک خویش، بخشی از ارزشها و باورهای جامعه را دریافت میکنیم و آن را برای خود ترجمه کرده یا اصطلاحاً آن ارزش را برای خود بومی میسازیم. بنابراین اگر نمی خواهیم در مقابل اجتماع قرار بگیریم یا در شغلمان موفق باشیم باید در یابیم جامعه محیط مان چه مشاغلی را پذیرفته است؟ ملاکهای ارزش آن جامعه چیست؟ و غالب آن جامعه به انجام چه فعالیتهایی پاداش می دهد! به همین دلیل افردای که می خواهند شغلشان در محیطی خارج از محیط فعلیشان و در شهر یا کشور دیگری انتخاب کنند. می بایست بدانند مطالعات فرهنگ آن جامعه و شرکتی که می خواهند در آن فعالیت کنند حتی از انتخاب شغلشان مهم تر است. مطالعه ارزشهای محیط جدید به شدت بر انتخاب شغل و موفقیت شغلیشان تاثیر گذار است و اگر نتوانند ارزشهای فردی شان را با ارزشهای آن جامعه یا آن شرکت تطبیق دهند دیر یا زود با مشکل جدی مواجه خواهند شد.
از طرفی، افراد نیز میتوانند مدل ذهنی جمعی را تحتتأثیر قرار دهند. برای مثال، تأثیر تفکر «پرهیز از خشونتِ» گاندی برای دریافت مطالبات ملت هند، منجر به تغییر مدل ذهنی جمعی مردم هند شد و جامعه پرهیز از خشونت را بهعنوان ارزش و معیار ارزشی جامعه پذیرفت و استقلالطلبی و مطالبات ملی مردم هند بر پایۀ این ارزش شکل گرفت. متفاوتبودن فرهنگها، ادیان، ارزشها و باورها در جوامع مختلف، موجب تنوع مدلهای ذهنی جمعی میشود که برخی اوقات با هم متناقض است. شناسایی و درک فرهنگها و ارزشهای جوامع مختلف موجب درک مدل فکری آنها و احترام متقابل میشود.
هرچند امروزه بیشتر جوانان راههای معنی داری دارند که میتوانند یکی از آنها را برگزینند. اما این شتاب روز افزون به حدی است که از قوانین و مقررات موجود کشورها پیشی گرفته است و راههای نا آزموده و خلاهای فراوانی به وجود آمده است که در صورت نا آگاهی می تواند صدمات جبران ناپذیری به فرزندان و خانواده ها حتی جامعه وارد آورد. در این میان وظیفه مشاوران شغلی و کارآفرینانی که اطلاعات بیشتری از شرایط موجود و دانشهای نوین کسب و کار دارند، تشریح خلاء بین سنت و تکنولوژی و آگاه ساختن جوانان و خانواده هایشان از راههای متنوع و توانا ساختن آنها برای انتخاب از میان این راهها با توجه به ویژگیهای فردی خود میدانند.
نقش والدین در خصوص تحصیل و شغل فرزندان
امروزه نبود ثبات شغلی، افزایش بیکاری باعث شده تا نگرانی خانواده ها روز به روز بیشتر شود. اگر شیوه های درست تصمیمگیری را به کودکانتان آموزش دهید قطعاً می توانند رشته تحصیلی مناسبی انتخاب کرده، شغل مناسبی بیابند و به خوبی هم از پس آنها بر بیابند. چرا که به جای اینکه به آنها ماهی بدهید ماهی گیری را یادشان داده اید! نقش والدین در انتخاب شغلی فرزندان بسیار پر رنگ است. والدین خواسته و ناخواسته نقشهای متفاوتی را در آینده شغلی فرزندانشان اجرا می کنند. آنها اولین الگوی فرزندانشان هستند و کودکان به طور مستقیم تاثیر شغل والدینشان را در زندگی خود با پوست و خونشان احساس کرده اند. همچنین والدین می توانند بهترین یا بدترین راهنمایان شغلی و تحصیلی کودکانشان باشند. برخی از والدین می خواهند سرمایه اولیه فرزندانشان را فراهم آورند و برخی آرزو دارند که فرزندشان ادامه دهنده یا گسترنده کسب و کار خانگی یا موروثی شان باشد. اجازه بدهید هریک از این نقشها را باهم مرور کنیم:
والدین اولین الگوی فرزندانشان هستند
نقش والدین در مدل تصمیمگیری فرزندان بسیار مهم و کلیدی است. همانگونه که در بخش قبل اشاره کردم بخش زیادی از مدل ذهنی فرزندان را والدین و جامعه برایشان انتخاب کردهاند و فرزندان آگاهانه یا ناآگاهانه آن را پذیرفتهاند. والدین به عنوان اولین و نزدیکترین الگوی فرزندان هستند و اولین نگرش فرزندان به دنیای بیرون از الگوپذیری والدینشان شکل می گیرد. فرزندانی که به والدینشان اعتماد دارند دوست دارند دنیا را از پنجره دید والدینشان ببینند. برهمین اساس خواسته یا ناخواسته می خواهند جا در پای والدینشان بگذارند. از طرف دیگر فرزندان استقلال، هویت فردی و اجتماعی و ارزش های اخلاقی، اعتماد به نفس، سازگاری و … را از والدین و به صورت غیر مستقیم یاد میگیرند. والدینی که اعتماد به نفس پایینی دارند در مقابل چالش ها زود سر تسلیم فرو می آورند فرزندان هم از این الگوی رفتاری پیروی میکنند.
جوانانی که والدین آنها در شغلهای تخصصی و مهارتی فعالیت داشتهاند، در مقایسه با افرادی که والدینشان در شغلهای کمتر تخصصی یا سادهتر فعالیت داشتهاند یا برای مدتی طولانی بیکار بودهاند، به سوی آرمانهای جاه طلبانهتر گرایش پیدا میکنند و دسترسی به تجربیات بیشتری دارند.
والدین به عنوان راهنما و مشاوران شغلی و تحصیلی
اغلب والدین تمایل دارند که فرزندانشان از خودشان موفق تر باشند و آرزوها و آرمانهای تحقق نیافته خودشان را در موفقیت فرزندانشان جستجو می کنند. والدین همیشه نگران آینده فرزندانشان هستند ، دیدگاه والدین در خصوص زمینه تحصیل و سپس شغل تاثیر به سزایی در آینده فرزندانشان دارد. در بهترین حالت خانواده ها باید سعی کنند تا فرزندانشان را مستقل و قائم به فرد تربیت کنند که در آینده بتوانند بهترین تصمیماتشان در زمینه تحصیل، شغل ، ازدواج و… بگیرند. در این خصوص چند نکته به والدین توصیه می شود:
- هر شخصی مجموعه ویژگیهایی را در خود دارد که مانند اثر انگشت وی، کاملاً منحصربهفرد است و شبیه کسی نیست. والدین باید خصوصیات و توانمندیهای منحصر به فرد فرزندانشان را کشف کرده و بارها و بارها آن را با فرزندانشان در میان بگذارند تا موجب افزایش روحیه و اعتماد به نفس فرزندانشان گردند.
- والدین ابتدا با شرایط جسمی و روحی، سپس با علایق و مهارتهای فرزند خود آشنا شوند تا بتوانند فرزندان خود را بهتر یاری دهند. والدینی که نمیداند هدف و خواستهی فرزندانشان چیست، چگونه میتواند راهنمای مسیر شغلی فرزندانشان باشند؟ عدم آگاهی خانوادهها موجب برخی تصمیمات غلط و تحمیلی بر فرزندان میشود.
- خانواده در ایجاد انگیزه برای فرزندان نقش مهمی دارند و آنها را به انتخاب شغل مناسب و پذیرش مسئولیتهای جدید تشویق می کند. فرزندان با استفاده از تجربههای والدین، انگیزههای درونی خود را ارتقاء میدهند.
- والدین، نباید فرزندانشان را مسئول تحقق آرزوهای شخصی خودشان بدانند و یا آنها را برای دنبال کردن اهدافی که بالاتر از توانایی و استعدادشان است تشویق کنند.
والدین به عنوان همکاران شغلی
بسیاری از والدین ترجیح می دهند فرزندانشان در کسب و کار خانگی یا خانوادگی خودشان فعالیت کنند یا گسترنده کسب و کار خانگی یا موروثی شان باشد. در مقاله کسب و کارهای خانگی به تفصیل در مورد آن توضیح داده ام. دریافتیم بسیاری از کسب وکارهای خانوادگی، بخش عمده ای از هویت خانواده ها را تشکیل میدهد. رونق و شکوفایی چنین کسب وکارهایی، رشد و ترقی خانواده را در پی خواهد داشت. از طرفی برخی از این کسب وکارها زمانی شکوفا خواهند شد که توسط اعضای یک خانواده اداره شود.
آنچه باعث حفظ و رونق کسب وکار خانوادگی میشود، آموختن این مطلب است که چگونه با کسانی که به آنها علاقه و ارتباط عاطفی داریم، فعالیت شغلی سالمی داشته باشیم. درک این ارتباطات درونی را میتوان شاه کلید سالم سازی کسب وکار خانوادگی دانست. نقش بخشی از فرآیند کسب وکار خانوادگی است که انجام آن بر عهده فرد خاصی قرار می گیرد. در کسب وکارهای خانوادگی با سه نقش اصلی مواجه هستیم؛
- نقش خانوادگی (پدر، مادر، پسر، برادرزاده، دایی یا خویشاوند سببی)
- نقش مالکیت (شریک و سهامدار)
- نقش شغلی (مدیر، کارمند یا کارگر)
در کسب وکارهای خانوادگی باید نقش و مسئولیت افراد به ظرافت تعریف و اعلام گردد. این امکان وجود دارد که نقش ها با گذشت زمان تغییر یابند و افراد از نقشهای متضادی برخوردار شوند که این مورد باعث بروز اختلالاتی در روند کار می شود. در این کسب و کارها والدین نقش بسیار تاثیرگذاری در تعریف نقش و تعیین مسئولیتها و تعیین مرز ارتباط خانوادگی و ارتباط شغلی دانست.
والدین به عنوان سرمایهگذار
برخی از والدین به عنوان سرمایه گذار، سرمایه اولیه ای را برای راه اندازی کسب و کار در اختیار فرزندشان قرار می دهند و مسئولیت راه اندازی کسب و کار را به عهده فرزند می گذارند. این حمایت مالی اگر به صورت حساب شده بوده و والد و کودک هر دو نقش و مسئولیت خود را در قبال این سرمایه بدانند، سکوی مناسبی برای پرتاب فرزند به سوی پیشرفت شغلی و موفقیت خواهد بود و در غیر این صورت این سرمایه همچون پابندی طلایی، فرزند را برای همیشه اسیر و گرفتار خواهد کرد.
هرچند تامین سرمایه، یکی از ضروری ترین لوازم ایجاد هر کسب کاری است اما بدون انجام پیش نیازها و ایجاد زیرساختهای لازم کسب و کار همچون تهیه طرح کسب و کار، تشکیل تیم مجرب، کسب دانش و تخصص لازم ، تحلیل محیط کسب وکار ، فراهم آوردن امکانات و ماشین آلات و تجهیزات، کسب توانمندیهای فردی و کسب اعتماد به نفس لازم و… این سرمایه باد آورده محکوم به نابودی خواهد بود. مثل این است که شما بخواهید روی یک خانه با فونداسیون یک طبقه و بدون ایجاد تقویت لازم ستونها و ارتقای فونداسیون ساختمان، یک آپارتمان ۵ طبقه بسازید. قطعاً مقدمات فرو ریختن کل بنا را فراهم می کنید.
منابع اطلاعاتی برای انتخاب شغل
جوانان برای انتخاب شغل، به گستره وسیعی از منابع اطلاعاتی دسترسی دارند شامل و نه محدود به این موارد میشوند :
- والدین و سایر خویشاوندان
- دوستان و گروه همسالان
- متخصصان حرفهای
- معلمان موضوعی
- استفاده از تجارب مستقیم کارکنان
- جستجوی اینترنتی و راههای عمومی ( کتابها ، بروشورها ، نرم افزارهای شغلی و رسانهها)
- کسب ایده و اطلاعات با مراجعه به پارکهای علم وفناوری، کارگروههای شغلی، مراکز کارآفرینی.
تحقیقات نشان میدهد که : جوانان برای انتخاب شغل بیشتر روی نصیحتهای ” غیر رسمی ” و حمایتهای والدین و دوستان تکیه میکنند تا اینکه بروند و از مشاوره ” رسمی ” مانند مشاوران شغلی و معلمان استفاده کنند. تا دهه ۱۳۹۰ در ایران والدین به عنوان مفیدترین منبع موثر روی فرد اعمال نفوذ دارند و پس از آنها مشاوران شغلی و سپس معلمان قرار دارند اما گسترش تکنولوژی اینترنت و ورود هوش مصنوعی موجب گردید هم مشاغل بسیار و متنوعی ایجاد گردد و هم نحوه جمع آوری اطلاعات بازنگری گردد. این منابع مختلف ، نفوذ خود را به گونههای مختلفی اعمال میکنند.
۱- والدین و خویشاوندان فرد، دانش دست اولی درباره مشاغل خاص و شغل به طور کلی ارائه میکنند . همچنین تحقیقات نشان میدهد که نصایح و حمایتهای خانواده ، روی تصمیم فرد برای ادامه تحصیل بعد از ۱۶ سالگی مؤثرتر از نصایح متخصصان حرفهای است . ولی این خطر وجود دارد که با در نظر گرفتن آهنگ تغییرات در بازار کار ، دانش والدین و خویشاوندان ، قدیمی باشد .
تجارب اولیه جوان در خانواده ، رشد و توسعه ، علاقه او به مشاغل خاص و اینکه آیا جوان تحصیلات خود را ادامه خواهد داد یا نه را تحت تاثیر قرار میدهند .برای دختران ، انتخاب مشاغل غیر سنتی تحت تاثیر نگرشهای والدین نسبت به کار قرار میگیرد و به نوع رابطهای که آنها با هر یک از والدین خود دارند نیز بستگی دارد .
۲- دوستان و گروه همسالان ، در دوران بلوغ که جوان درک قویتری از هویت خود پیدا میکند نفوذ قویتری روی جوان اعمال میکنند. برای بسیاری افراد ، صحبت با دوستان درباره شغل ، یک منبع مهم از نظریات و ایدههای جدید میباشد . افرادی که در سن ۱۶ سالگی تحصیل تمام وقت را به اتمام میرسانند غالباً اولین چیزهایی که درباره شغل میشنوند ، از زبان دوستانشان بیان میشود . آن دوستانی که در حال کار کردن میباشند ، اطلاعات شغلی خوبی به فرد میدهند ؛ آن دوستانی که در حال گذراندن تحصیلات بالاتر میباشند نیز در وضعیت خوبی برای دادن ارزشیابی صادقانه از دورهها و موسسات آموزشی خاص، قرار دارند .
با وجود این، شواهد نشان میدهد که گروه همسالان میتواند در تطبیق دادن جنسیت فرد با شغلش و سایر تعصبات در آغاز تصمیمات بر روی فرد اعمال فشار کند.
۳- مشاوران شغلی اساساً نقش خود را کمک به جوانان برای کند و کاو و اکتشافات در اهداف و آرمانها ، وسعت دادن به ایدهها و نظریات به چهارچوب در آوردن انتخابها و افزایش برنامههایشان برای آینده می دانند . آنها منبعی از اطلاعات درباره فرصتها و امکانات هستند و با وجود این باز هم افراد را به جستجو و کاوش درباره اطلاعات شغلی مورد نیاز خود ترغیب میکنند. این مسئله شاید برای جوانانی که انتظار دارند در گفتگوها و مشاورههای شغلی خود چنین اطلاعاتی را جمع آوری کنند، نا امید کننده باشد. افزایش خودآگاهی ، دانش استفاده از فرصتها و مهارتهای تصمیمگیری ، همگی از تاثیرات اثبات شده مشاوره شغلی میباشند . تحقیقات همچنین نشان میدهد که جوانانی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار نیستند و از جامعه، والدین یا معلمان خود اطلاعات مفیدی در خصوص شغل کسب نکرده اند شاید بیش از دیگران به مشاوره شغلی نیاز داشته باشند و یا به آن متکی باشند.
شواهد نشان میدهد که صحبت با مشاوران شغلی هنگامی موثرتر است که با آموزش مشاغل همراه باشد. آموزش مشاغل همچنین به نحو مثبتی دیدگاه جوانان را نسبت به اهمیت بدست آوردن تحصیلات دانشگاهی و قابلیتهای علمی وحرفهای تحت تاثیر قرار میدهد .
4-معلمان موضوعی، که نقش مشاوران رسمی را ندارند، روی تصمیمات افراد جوان برای ورود به آموزشهای بالاتر و بیشتر و انتخاب مسیرشان ، نفوذ خاصی دارند.
افراد همچنین از متخصصان موضوعی اطلاعات مفیدی درباره قوتها و ضعفهای خود کسب میکنند . هر چند، برخی جوانان از فشار بیش از اندازه معلمانشان برای ماندن در مدرسه و یا ادامه تحصیل در رشته خاص شکوه دارند و معتقدند که معلمان این کار را بخاطر افزایش تعداد دانش آموزانشان انجام میدهند .
5- صحبت با شاغلان میتواند اطلاعات مفیدی درباره مشاغل و محیطهای کاری مختلف در اختیار جوانان قرار دهد ؛ با این وجود این خطر وجود دارد که آنان را دچار پیش داوری و جبهه گیری کند چون مثلاً این امکان وجود دارد که کارمندان از سازمان خود بیش از حد تعریف کنند .
6- تجارب کارآموزی تقریباً برای همه دانش آموزان در هنگام تحصیل وجود دارد . این تجارب میتواند تاثیر مهمی روی تصمیمات شغلی داشته باشد . ”تصمیمات مربوط به کارهای جاری یا تصمیمات مربوط به فرصتهای جدید و یاحتی رد اولویتهای قبلی و بوجود آمدن اولویتهای جدید. این مسئله بستگی زیادی به این داردکه چگونه این تجارب با آموختههای قبلی فرد تلفیق میشوند.
7- جستجوی اینترنتی و راههای عمومی ( کتابها ، بروشورها ، نرم افزارهای شغلی و رسانهها) منابع مهمی برای کسب اطلاعات تحصیلی و حرفهای میباشند . جوانان از طریق مدارس و خدمات تخصصی گوناگون میتوانند به کتابخانههای تخصصی دست یابند و این کتابخانهها غالباً به همان اندازه که مواد چاپی دارند، منابع و اطلاعات کامپیوتری و خودکار را نیز شامل میشوند.
8- مراجعه به پارکهای علم وفناوری، کارگروههای شغلی، مراکز کارآفرینی. با گسترش مفهوم کارآفرینی مراکز مختلفی نظیر پارکهای علم وفناوری، مراکز کارآفرینی، مراکز شتابدهنده علم و فناوری در محیطهای دانشگاهی شکل گرفت. در مقاله داستان کارآفرینی و تاریخچه ایجاد بزرگترین مرکز کارآفرینی جهان (دره سیلیکون) به تفصیل در مورد نحوه شکلگیری و ایجاد آن صحبت کردم.
این سازمانها به وسیله متخصصان حرفهای اداره میشود و هدف اصلی آن افزایش ثروت جامعه از طریق تشویق و ارتقای فرهنگ نوآوری و افزایش توان رقابت در میان شرکتهای فناوری و مؤسساتی است که متکی بر علم در محیط شهرک فعالیت میکنند. برای دستیابی به این هدف، یک شهرک علمی با ایجاد انگیزه و مدیریت جریان دانش و فناوری در میان دانشگاهها، مراکز پژوهش و توسعه، شرکتهای خصوصی و بازار، ایجاد و رشد شرکتهای متکی بر نوآوری را از طریق مراکز رشد و فرایندهای زایشی تسهیل مینماید. شهرکهای علمی همچنین خدماتی با ارزش افزودهٔ بالا و فضاهای کاری و تأسیسات مناسب و کیفی به مؤسسات مستقر در شهرک ارائه مینمایند. شهرکهای علم و فناوری در سراسر دنیا با هدف کلی توسعه فناوری و رشد کسبوکارهای دانشمحور تشکیل شدهاند و با توجه به وضعیت محیطی و سیاستگذاریهای کلان در سطح داخلی و خارجی شهرک، چشماندازها و مأموریتهای متفاوتی را دنبال میکنند. این شهرکها دارای سازوکارهای زیرساختی مهمی هستند که باعث انتقال یافتههای تحقیقات دانشگاهی و تولید دانش مضاعف شده، در نهایت عامل تسریع رشد اقتصادی در سطح ملی و منطقهای میشوند. این مهم به صورت گستردهای در کشورهای مختلف دنیا به عنوان یک اصل به رسمیت شناخته شدهاست. در بسیاری از موارد، شهرکهای فناوری موجب ایجاد شغل، رشد درآمد و درگیر شدن در صنایع دارای رشد میشوند. از طرفی، شهرکهای فناوری و مراکز رشد برای تجزیه و تحلیل در سطح ملی یا محلی در زنجیره ارزش کارآفرینی، لینکهای مهمی بهشمار میآیند.
پارک علم و فناوری دانشگاه تهران و پارک علم و فناوری دانشگاه شریف از پیشتازان این زیست بوم در ایران هستند.
همچنین جوانان می توانند با عضویت در کارگروههای تخصصی و مراکز کارآفرینی اطلاعات مفیدی در خصوص کسب وکار مورد نظرشان بیابند.
ویژگیهای فردی :
خود فرد تاثیر گذار ترین شخص در تحقق آینده شغلی خویش است. جامعه، والدین، معلمان و دوستان همه نقش مشاور و راهنما را دارند. تصمیم گیرنده نهایی در خصوص انجام شغل خود فرد است.
اگر انتخاب شغل بر اساس سیستم ارزشی و استعدادها و توانمندیهای خودمان گزینش شود با این کار، فیلمنامۀ زندگیمان را مینویسیم. نویسنده و کارگردان و بازیگر این فیلم، خود ما هستیم. بسیاری از افراد، تدوین فیلمنامه و حتی کارگردانی زندگیشان را به دست فرهنگ، محیط، والدین، اوضاع اجتماعی و… سپردهاند و خودشان نقشی در تدوین فیلمنامۀ زندگیشان ندارند و همچون بازیگری هستند که اعمال و رفتارشان طبق خواستۀ دیگران پیش میرود. دیگران آنها را برای تحقق اهداف خود به بازی میگیرند و هدایتشان میکنند. اما اگر فرد بتواند نظام ارزشی و استعدادهای فردی خودش را بیابد و آنرا با ارزشهای جامعه تطبیق داده و در جهت خدمت و پاسخ به نیاز دیگران کسب درآمد کند موفق خواهد شد.
سؤال این است: چگونه دریابیم برای چهکاری به این عالم آمدهایم، چه استعدادی داریم و چگونه میتوانیم استعدادهای خود را بیابیم؟ متأسفانه بسیاری از ما بهمنظور گذران زندگی یا کسب درآمد یا به هر علت دیگری، بدون توجه به استعدادهایمان، به کارهای مختلفی تن در میدهیم. وقتی برخلاف استعداد و علاقهمان، کاری را میپذیریم، تحمل آن طاقتفرسا خواهد بود. در این حالت، افزودن بر تلاش، نهتنها منجر به کسب نتیجۀ مطلوب نمیشود، بلکه بر خستگی و یأسمان خواهد افزود.
از طرفی، در دوران کودکی برخی از حرفهها و رشتههای دانشگاهی را سیستم آموزشی و والدین و جامعه بهشدت تبلیغ میکردند و رسیدن به این حرفه یا فارغالتحصیلشدن در فلان رشتۀ دانشگاهی آرزوی افراد بود. نوجوانان برای موفقیت، نه از مسیر استعدادها و تواناییهای فردی، بلکه در مسیر حرفه یا رشتۀ رؤیاییشان میرفتند. این نوجوانان وقتی با تمام تلاشها و پس از گذشت سالها به آنچه میخواستند دست مییافتند، چون خواستۀ باطنیشان نبود، در آنچه انجام میدادند شور و نشاطی نداشتند و معمولاً حاصل عملکرد چنین افرادی مطلوب و ارزشمند نبود.
آلبرت اینشتین میگوید: «هیچچیز مهمی، از جاهطلبی یا احساس وظیفه حاصل نمیشود. عشق افراد به کارهاست که موفقیت را شکل میدهد.» همچنین میگوید: «هرکسی یک نابغه است؛ ولی اگر دربارۀ یک ماهی از روی تواناییاش در بالارفتن از درخت قضاوت کنی، آن ماهی تمام عمرش را با این باور زندگی خواهد کرد که کودن است.» بسیاری از ما ماهیانی هستیم که با تأثیرپذیرفتن از محیط، شوق پرواز داریم. عمری را هم در راه آموختن پرواز صرف کردهایم؛ ولی دستاوردمان جز بالههای شکستۀ آغشته به حماقت نبوده است!
بنابراین قبل از برگزیدن هدف و شروع هر فعالیتی، باید از ارزشهای فردی، علایق و استعدادهای خویش آگاه باشیم، سپس ببینیم چگونه میتوانیم آن را با ارزشهای مورد قبول جامعه تطبیق دهیم و بر اساس علایق و استعدادمان، نیازهای دیگران را برآورده سازیم و از این راه کسب درآمد کنیم. در مقالات بعد به تفصیل در مورد نحوه کشف استعداد، کشف شغل مورد علاقه و اینکه چگونه عشق و علاقه را وارد دنیای کسب وکارمان کنیم سخن خواهم گفت و تستها و ابزارهای متنوعی جهت شناخت خودمان ارائه خواهم داد.
در صورت علاقه به موضوع لطفاً این مقالات را هم مطالعه فرمایید:
چگونه شغل دلخواهم را بیابم؟ ۳ گروه شغلی خوداشتغالی، کارآفرینی و کارمندی
کلیدهای طلایی برای موفقیت، توسعه فردی و کارآفرینی: کلید اول عشق در کسب وکار
در حال حاضر مشاغل پردرآمد در ایران کداماند؟
تست انتخاب شغل(یا رشته تحصیلی) براساس تیپ های شخصیتی جان هالند
اینیاگرام ابزار قوی خودشناسی- معرفی ۹ تیپ شخصیتی
داستان کارآفرینی و تاریخچه ایجاد بزرگترین مرکز کارآفرینی جهان (دره سیلیکون)
سایت خودآموز توسعه فردی، توسعه کسب وکار و کارآفرینی
[۱]. Douglass Cecil North
[۲]. North, Douglass c. (1992), The New Institutional Economics and Development; Washington University Herbert Simon, مقالۀ «اقتصاد نهادی نوین و توسعه».